{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
آسمان که گریه میکند انگار تو هم دلت میخواهد که ابر شوی و بباری... بباری و پاک کنی، زنگار دل سیاهت را
نقـش یـــک درخــت خشک را در زنـدگی بازی میکـنم ! نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پـیــر... " تو " میدانی ؟!؟!
آدمیست دیگر… یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد… دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور...!! {حسین پناهی}
مانند پرنده ای باش که روی شاخه سست وضعیف لحظه ای می نشیند و آواز می خواند و احساس سرما می کند شاخه می لرزد به آواز خواندن خود ادامه می دهد ولی با این حال زیرا مطمئن است که بال و پر دارد
حق الناس درقيامت باشفاعت هم حل نمي شودآنچه ازمن بردل داريداينروزا ببخشيد.
گوشه اي ميگريستم،عابري گفت:حالتان خوب است؟گفتم خوبم، تنها تكه اي تنهايي درچشمم فرورفته....
نیمه دوم عمر آدمی غمگین تر از نیمه نخست اوست... گرچه در جهان سوم معمولا نیمه اول غایب است
ماهيان ازتلاطم دريا به خدا شكايت بردند وچون دريا آرام شد خود را اسير تورصيادان يافتند،تلاطم هاى زندگى حكمتى ازخداوند است پس ازخدا بخواهيم دلمان آرام باشد نه درياى دوروبرمان...
آدم ها همه چیز را همین جور حاضر وآماده از دکان میخرند.اما چون دکانی نیست که درآن دوست معامله کنند آدمها مانده اند بی دوست...
گاهي شايد لازم باشد از ياد ببريم..همه ي آنهايي را كه با نبودنشان بودنمان را به بازي گرفتند...
بــــــآور کـنּ ، خیلي حرفــــ استـ !!! وفــآدار دستـهآیت بـاشم، کـهـ یکـبار همـ لمســشآن نکــرده ام
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند بعضی از عهدها راروی قلب هم می نویسیم حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد شکستشان یک ادم را میشکند...
ارزان تر از آنچه که فکرش را بکنی بودی ، اما برای من گران تمام شدی
دوست داشتنت معادله ایست که نفسهایم را اثبات میکند .
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی / محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی ای دوست الهی در این عالم هستی / سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی
برایم دعا کن ! اجابتش مهم نیست ! نیاز من آرامشی است که بدانم تو به یاد منی
آسمان که گریه میکند انگار تو هم دلت میخواهد که ابر شوی و بباری... بباری و پاک کنی، زنگار دل سیاهت را
نقـش یـــک درخــت خشک را در زنـدگی بازی میکـنم ! نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پـیــر... " تو " میدانی ؟!؟!
آدمیست دیگر… یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد… دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور...!! {حسین پناهی}
مانند پرنده ای باش که روی شاخه سست وضعیف لحظه ای می نشیند و آواز می خواند و احساس سرما می کند شاخه می لرزد به آواز خواندن خود ادامه می دهد ولی با این حال زیرا مطمئن است که بال و پر دارد
حق الناس درقيامت باشفاعت هم حل نمي شودآنچه ازمن بردل داريداينروزا ببخشيد.
گوشه اي ميگريستم،عابري گفت:حالتان خوب است؟گفتم خوبم، تنها تكه اي تنهايي درچشمم فرورفته....
نیمه دوم عمر آدمی غمگین تر از نیمه نخست اوست... گرچه در جهان سوم معمولا نیمه اول غایب است
ماهيان ازتلاطم دريا به خدا شكايت بردند وچون دريا آرام شد خود را اسير تورصيادان يافتند،تلاطم هاى زندگى حكمتى ازخداوند است پس ازخدا بخواهيم دلمان آرام باشد نه درياى دوروبرمان...
آدم ها همه چیز را همین جور حاضر وآماده از دکان میخرند.اما چون دکانی نیست که درآن دوست معامله کنند آدمها مانده اند بی دوست...
گاهي شايد لازم باشد از ياد ببريم..همه ي آنهايي را كه با نبودنشان بودنمان را به بازي گرفتند...
بــــــآور کـنּ ، خیلي حرفــــ استـ !!! وفــآدار دستـهآیت بـاشم، کـهـ یکـبار همـ لمســشآن نکــرده ام
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند بعضی از عهدها راروی قلب هم می نویسیم حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد شکستشان یک ادم را میشکند...
ارزان تر از آنچه که فکرش را بکنی بودی ، اما برای من گران تمام شدی
دوست داشتنت معادله ایست که نفسهایم را اثبات میکند .
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی / محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی ای دوست الهی در این عالم هستی / سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی
برایم دعا کن ! اجابتش مهم نیست ! نیاز من آرامشی است که بدانم تو به یاد منی
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}